تبلیغات

دو جوان افغان برنده جایزه سالانه بنیاد شاه‌دخت دایانا شدند

8صبح، کابل: صابره سید و محمد جاوید امانی، دو جوان افغان که در بخش‌های حقوق‌ بشر و آموزش فعالیت داشتند، برنده جایزه سال ۲۰۲۳ بنیاد شاه‌دخت دایانا شناخته شده‌اند. نتایج برنده‌گان این‌ جایزه روز یک‌شنبه، ۱۱ سرطان، در وب‌سایت این بنیاد اعلام شد. بنیاد شاه‌دخت...

والی ۶۰ ساله طالبان در لغمان با یک دختر ۱۸ ساله ازدواج کرد

8صبح، لغمان: منابع در لغمان می‌گویند که زین‌العابدین، والی طالبان برای این ولایت، با پرداخت دو میلیون و ۲۸۵ هزار افغانی و یک نمره زمین با یک دختر 18 ساله ازدواج کرده است. منابع روز یک‌شنبه،11 سرطان، به روزنامه 8صبح می‌گویند که مراسم عروسی این...

به مناسبت روز نهال‌نشانی

آخرین خانه‌ای که در ایران خانواده‌ام در آن زنده‌گی می‌کردند، خانه‌ی کوچکی بود که هفده سال پی‌درپی در آن‌جا بودیم. اولین تابستان بودن‌مان در خانه پدرم نهالی را در باغچه‌ی کوچک خانه کاشت و سال‌ها گذشت و درخت بزرگ شد و شاخ و برگش از...

آزار جنسی کودکان

صبح است، به گستره نور آفتاب و به روشنی حس آب و به نازکی آغاز بامداد، پشت میز کارم می‌نشینم. صدای مرغ مینا که برایش هر چاشت دانه‌های برنج می‌گذارم و مهمان من می‌شود، گوشم را نوازش می‌دهد. بیرق سه‌رنگ کشور در قسمت ورودی دفتر...

عشق

هوا سرد است؛ خودم را به کافه‌ای در مرکز شهر می‌رسانم، قهوه‌ای سفارش می‌دهم و گوشه‌ای دنج مشغول خواندن اشعار پابلو نرودا می‌شوم. بی‌آن‌که متوجه اطرافم باشم، زنی چوکی کنار مرا به عقب کشید و از من پرسید جای کسی نیست؟ به صورتش که نگاه...

مادر

تازه جوان شده بود با چشم‌های آبی و صورت سفید و موهای خرمایی، دختر زیبای منطقه به حساب می‌آمد در همان کودکی خواستگاران فراوان داشت، اما دل او پیش پسر غلام دکان‌دار بود. چند بار به خواستگاری‌اش آمدند اما پدر و برادرانش به دلیل این...

«نسبت به هم بی‌تفاوت نباشیم!»

مشغول کار بودم که تایم رخصتی شد و وسایلم را جمع کردم و خودم را به دستگاه حاضری رساندم. مسیر پُر بود از آدم‌هایی که منتظر موتر بودند، در پیچ‌وتاب کوچه‌های جوی شیر زنگ تلفنم به صدا درآمد. خواهرم فاطمه بود که منتظر بود او...

کاش آشک بلد بودم

 با مینا رأس ساعت سه‌ونیم به شفاخانه رسیدیم و در راهروی کوچک کنار اتاق داکتر جمال نشستیم. پیرزنی با نوه‌اش کنار‌مان نشسته بود. رفت‌وآمد بیماران زیاد بود و اغلب کسانی بودند که از اطراف آمده بودند‌. دختران کم‌سن‌و‌سال با چشمان رنگی و مژه‌های موج‌دار و...

جاده

تیک‌تیک ساعت سکوت اتاق را می‌شکند. اتاق تاریک است و شعله ضعیف شمع که در گوشه‌ی پنجره گذاشته شده است، با وزش بادی که از سوراخ پنجره شکسته وارد اتاق می‌شود حرکت می‌کند. سیگاری را از داخل پاکت بیرون می‌کشم‌، فندک باز هم سر ناسازگاری...

نامه

اولین بار نامه‌ای را برای یکی از دوستانم از مشهد به قزوین پست کردم. نامه‌ی نوشته‌شده را تا کرده داخل پاکت سفید‌رنگ گذاشتم و با زبان لبه پاکت را مرطوب کردم و محکم با انگشت روی همان قسمت کشیدم تا مبادا نامه باز شود. تمبر...

Welcome Back!

Login to your account below

Retrieve your password

Please enter your username or email address to reset your password.

Add New Playlist