این روزها که زنان و دختران افغانستان با سختترین و عجیبترین نوع تبعیض در جامعه روبهرو هستند و در آستانه حذف کامل از جامعه قرار گرفتهاند، بحث اهمیت آموزش آنان بیش از هر زمان دیگری مطرح شده است. گرچه دختران در طول حکومت اول طالبان بین سالهای 1996 تا 2001 نیز وضعیت اسفبار و تاثربرانگیزی را در حوزه آموزش، تحصیل، کار و حتا آزادیهای فردی و اجتماعی تجربه کردند، اما با توجه به تغییر فرهنگ جهانی، پررنگ شدن نقش رسانهها و بهطور کلی تغییر شرایط کشورها، وضع این قوانین در دور دوم رژیم طالبان و با گذشت بیش از 20 سال از آن دوران سیاه، بسیار تاثربرانگیزتر به نظر میرسد.
با ظهور دوباره طالبان در جامعه افغانستان و سیطره بیچونوچرا بر سیاست کشور، زنان افغانستان که اخیراً توانسته بودند دستاوردهایی در زمینه احقاق حقوق خود داشته باشند، با خطر انزوا و از دست دادن دستاوردهایشان مواجه شدهاند. از مهمترین حقوق و دستاوردهای دختران طی 20 سال گذشته، حق آموزش و تحصیل آنها بود. چنانکه سازمان ملل در آخرین آمار ارایه شده قبل از سقوط نظام جمهوریت در کشور، افزایش معنادار تعداد دخترانی که به مکتب میرفتند را طی 20 سال گذشته تایید کرده است.
امروز که دختران در افغانستان از این حق ضروری، اولیه و انسانی خود بهگونه تمسخرآمیز محروم شدهاند، بد نیست به چرایی اهمیت تحصیل و آموزش دختران در جوامع امروزی بپردازیم.
لازم به ذکر است که در هیچ کشوری، حتا عربستان سعودی که همواره موضعی سرسختانه نسبت به آزادیهای زنان داشته است، چنین محدودیتی وجود ندارد. دختران افغان تنها دخترانی در دنیا هستند که اجازه تحصیل و آموزش ندارند.
اما چرا آموزش و تحصیل دختران مهم و حیاتی است؟
باید دانست که این فقط یک خواست نمادین یا ابزاری برای اعمال فشار بر گروه حاکم نیست؛ آموزش دختران واقعاً مهم و حیاتی به حساب میآید.
اولین بعد اهمیت آموزش دختران در جامعه، در واقع بعد اجتماعی این موضوع و تاثیری است که دختران تحصیلکرده بر نسل بعدی کشور میگذارند. خوشبختانه این موضوع که دختران امروز مادران فردای جامعه هستند، موضوع قابل انکاری نیست. گروه حاکم بر افغانستان ادعا دارد که برای پیشرفت وطن و تربیت کادر کارآزموده وطنی، تلاش میکند؛ اما سوال اینجا است که وقتی جامعه دختران و زنان آگاه و تحصیلکرده نداشته باشد، چگونه قادر خواهد بود تا مردان آگاه تحویل دهد؟ اولین بستر آموزش و رشد هر انسان، دامن مادر او است. پس بدون دختران و مادران آموزشدیده و آگاه، تلاش برای تربیت کادرهای آگاه ـ اگر واقعیت داشته باشدـ بیثمر است.
بعد دیگر اهمیت آموزش دختران، رشد اقتصادی کشور است. حضور زنان در نهادهای آموزشی و به تبع آن ورود به بازار کار، میتواند تحولی عظیم در بستر اقتصادی جامعه فراهم آورد. دولتی که مبتنی بر عقلانیت اداره شود، همواره از حضور زنان در بازارهای کار استقبال میکند. بررسیها نشان داده است که زنان تحصیلکرده و شاغل در بازار، میتوانند به دولت مالیات بالایی پرداخت کنند. این مالیات بر توسعه بیشتر جامعه تاثیر مثبت خواهد داشت. هر قدر شکاف و تبعیض جنسیتی در آموزش و توزیع فرصتها کمرنگتر شود، مسیر ایجاد سطح بالاتری از رفاه اجتماعی هموارتر خواهد شد.
در نهایت نکته حایز اهمیت این است که آموزش دختران تقریباً در هیچ کشوری به جز افغانستان محدود و ممنوع نیست. شریعت نمیتواند دلیل خوبی برای چنین اجحافی در حق زنان و دختران باشد؛ چرا که هیچ کشور اسلامی حتا عربستان سعودی که مهد و خاستگاه اسلام است، هم امروز ممانعتی برای دختران و آموزششان ندارند.
بسته ماندن مکاتب به روی دختران کشور، ظلمی بزرگ در حق آنها است، کما اینکه فرصت یکساله آموزش این دختران برباد شده است؛ فرصتی که هرگز جبران نخواهد شد.
هر عقل سلیمی بر اهمیت آموزش دختران تاکید میکند و کسانی که مانع رسیدن افراد به حق اولیه و انسانیشان میشوند، از دو حالت خارج نیستند: یا اهمیت نقش زنان در جامعه را درک نمیتوانند یا با پیشرفت جامعه و کشور مخالفاند و به نوعی به عقبماندهگی آن میاندیشند. تاریخ نشان خواهد داد که کدام موضع حقیقت دارد.