مؤسسه مطالعات استراتژیک افغانستان، دکتر داوود مرادیان
هند بهعنوان یک «دولت متمدن» و قدرت جهانی الهامبخش، نمیتواند بهعنوان یک معاملهگر فرصتطلب رفتار کند.
خوششانسی و موفقیت ایتلاف تحت رهبری پاکستان در سرنگونی یک نظام مبتنی بر قانون اساسی که از حمایت ایالات متحده در افغانستان برخوردار بود، تحولات غیرمنتظرهای را برآفتاب کرده است. در حالی که تعداد قابل توجهی از لابیهای غربی و منطقهای طالبان در حال فاصله گرفتن از جشن پیروزیشان هستند، هند با فرستادن یک هیأت بلندپایه دیپلماتیک به کابل تحت اشغال طالبان، همه را شگفتیزده کرد. این دیدار نقطه اوج ماهها سیگنالدهی و دیپلماسی آرام دهلی بود. تنها چند ساعت پس از تسلط طالبان در سال 2021، هند اولین کشوری بود که بلافاصله سفر همه مردم افغانستان به هند، از جمله دانشجویان و بیمارانی که دارای ویزای معتبر هند بودند را ممنوع کرد. در یک تصمیم مهم اما نه بهطور گسترده، هند تصمیم گرفت از درخواست شورای امنیت سازمان ملل متحد از طالبان برای باز کردن مکاتب دخترانه خودداری کند و همچنان در مورد بدتر شدن وضعیت در افغانستان سکوت کرد. جهتگیری آشکار هند را میتوان بهعنوان نمونهای از سیاست واقعی، برتری منافع ملی و سطحی بودن «ارزشها» و «احساسات» در دنیای «هابزی» سیاست بینالملل توصیف و درک کرد. موضع بیطرفانه هند در قبال درگیری روسیه در اوکراین، نسخه هندی سیاست خارجی «اول هند/اول منافع کشور هند» را آشکار میکند.
با این حال، معاشقه دهلی با طالبان پرسشهایی را ایجاد میکند: منافع استراتژیک کلیدی هند در افغانستان چیست؟ چگونه یک نزدیکی بالقوه هند و طالبان میتواند چنین منافعی را تأمین کند؟ آیا طالبان قصد و یا ظرفیت اجرای وعدههای خود را دارند و برعکس؟ هند چگونه با گروههای اجتماعی ضد طالبان تعامل خواهد کرد؟ آرزوی هند برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی با همسویی با رژیم غیرقابل قبولی مانند طالبان چگونه برآورده خواهد شد؟
هند بهعنوان هدف اتحاد گروههای متخاصم
افغانستان برای هند یک نگرانی امنیتمحور است، بهویژه در ارتباط به ستیزهجویان اسلامگرا، قاچاق مواد مخدر و جنگ نیابتی. هند هدف اصلی اتحاد این سه فاکتور است. پیروزی طالبان دو هدف مهم ایدیولوژیک و استراتژیک اسلامگرایان مبارز و حامی پاکستانی آنها را تحقق بخشید: ایجاد یک «حکومت ناب اسلامی» در قلب آسیا و تأمین «عمق استراتژیک» پاکستان. این دو مفهوم، پیششرطهای لازم برای دستیابی به هدف دیرینه دیگر اسلامگرایان، یعنی جهاد در هند است.
هم سوابق تاریخی و هم زیرساختهای موجود در حمایت از پیوند متعصبان مذهبی، جنگجویان قبیلهای و جاهطلبیهای جهانگشایانه وجود دارد. محمود غزنوی اولین کسی بود که بیش از 1000 سال پیش جنگجویان قبیلهای را از منطقه مرزی افغانستان ـ پاکستان برای حمله و غارت هند به خدمت گرفت. بریتانیا استراتژی مشابهی را برای تضعیف و در نهایت سرنگونی پادشاه مترقی افغانستان امانالله خان در اوایل قرن بیستم به کار گرفت. در اولین جنگ خود علیه هند در سال 1948، پاکستان ارتش قبیلهای را برای حمله به هند بسیج کرد. رکن مرکزی استراتژی ضد شوروی غرب در افغانستان، تأمین مالی و حمایت از مجاهدین از طریق عملیات اداره اطلاعات مرکزی (سیا) به نام «عملیات سیکلون» بود. چشمانداز ژیواستراتژیک پاکستان برای افغانستان ایجاد یک «وزیرستان بزرگ» است که توسط طالبان منزوی، بیرحم و جزماندیش اداره میشود و توسط سازمان ملل متحد/کمکهای بشردوستانه غرب تامین مالی میشود. در عوض، «وزیرستان بزرگ» به مرکز عمدهای برای تولید، آموزش و پناه دادن به گروههای مختلف از «جنگجویان قبیلهای/اسلامیست» برای بازارهای مختلف تبدیل خواهد شد. بیش از شش هزار مدرسه مذهبی افغانستان علاوه بر 40 هزار مدرسه پاکستان برای ایجاد بزرگترین شبکه موسسات آموزشی با الهام از ستیزهجویان در جهان تلفیق خواهند شد.
زهی خیال باطل
دهلی نو همچنین امیدوار است که از کینه شخصی برخی از فرماندهان طالبان علیه پاکستان استفاده کند و با این خیال باطل در صدد ایجاد یک جناح دوست در درون طالبان است. دستگاه اطلاعاتی نظامی پاکستان راه بیرحمانه و کارامد خود را در برخورد با نمایندهگان مخالف، «خارج از کنترل» و «منسوخ» شده نشان داده است. سرنوشت سیاستمداران پاکستانی مانند بینظیر بوتو، نواز شریف، عمران خان یا نمایندهگان افغانستانی پاکستان مانند گلبدین حکمتیار و رهبر سابق طالبان ملا اختر منصور، عزم راسخ پاکستان را برای حفظ انحصار خود بر گروههای نیابتیاش نشان داد. تمایلات ضد مسلمانان حزب حاکم هند نیز توجیهات بیشتری را در اختیار هواداران «جهاد در هند» قرار داده است.
فاکتهای میدانی نیز اغلب برای توجیه یک سیاست خارجی واقعبینانه ذکر میشود؛ توجیهی توسط کسانی که طرفدار تعامل با طالبان هستند. فاکتهای دیگری نیز وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. توافقنامه صلح ایالات متحده با طالبان به دشمنی ایالات متحده با طالبان پایان داد، اما عوامل اصلی درگیری در افغانستان را خاتمه نداد. هشتگهای ذیل در میان کاربران رسانههای اجتماعی در افغانستان تصویر کاملی از این درگیری غمانگیز را نشان میدهد: SanctionPakistan; LetAfghanGirlsLearn; StopHazaraGenocide; StopTajikGenocide; PartitionAfghanistan. طالبان تمام پشتونهای غیرطالبان را از فضای عمومی محروم کردهاند، همانطور که در حبس خانهگی رییس جمهور پیشین حامد کرزی نشان داده شده است. همچنین نقض سیستماتیک حقوق بشر جوامع غیرپشتون که بهمنزله جنایت علیه بشریت است و پاکسازی قومی که در مرز نسلکشی است، وجود دارد. برای اولین بار، تقسیم کشور به سیاستهای تحت سلطه پشتونها و تحت سلطه فارسیزبانها، متأسفانه به گفتمان سیاسی در میان گروههای اجتماعی فارسیزبان تبدیل شده است.
اشتباه سیاست «اول هند»
به نظر میرسد که سیاست «اول هند» مبنای برقراری روابط حسنه میان طالبان و دهلی نو باشد. اگر چنین باشد، ستون اصلی سیاست خارجی و امنیتی هند، یعنی از بین بردن زیرساختهای تروریستی منطقه را نابود خواهد کرد. پیروزی طالبان بهترین محصول این زیرساخت است. انتقاد همزمان از یک سیستم تولید در حالی که محصول ممتاز آن را در آغوش میکشد، منطق را به چالش میکشد. هند بهعنوان یک «دولت متمدن» و یک قدرت جهانی الهامبخش، نمیتواند بهعنوان یک معاملهگر فرصتطلب رفتار کند. با وجود تردید و احتیاط استراتژیک هند در دو دهه گذشته در افغانستان، این کشور به دو معیار مهم تبدیل شدن به یک شریک ایدهآل و قابل اعتماد دست یافت. بسیاری از مردم افغانستان به هند بهعنوان نمونهای از یک کشور در حال توسعه نگاه میکنند که بر چالشهای متعدد و حفظ یک سیاست دموکراتیک کارامد غلبه کرده است. مهمتر از آن، هند خلاف بسیاری از بازیگران دوچهره، بهعنوان یک دوست صمیمانه برای افغانستان دیده میشود. حتا برای یک سیاست خارجی مبتنی بر «منافع»، از دست دادن اعتماد و حسن نیت مردم افغانستان نسبت به هند با پذیرش سیاستی که به دلایل متعدد محکوم به شکست است، معکوس است.
پس از 15 آگست 2021، افغانستان از حالت Pax Americana به وضعیت «Pax Pakistana» نزول کرده است. چشمانداز صلح و ثبات در افغانستان تحت حاکمیت Pax Pakistana امکانپذیر نیست؛ زیرا خود پاکستان تحت تأثیر چالشهای متعدد داخلی و خارجی قرار دارد. افغانستان به یک مأموریت قوی سازمان ملل، از جمله روند انتقال سیاسی به رهبری سازمان ملل متحد که توسط نیروهای حافظ/سازنده صلح سازمان ملل حمایت میشود، نیاز دارد. هند میتواند از چنین تلاشهایی که شایسته شخصیت، جاهطلبی و نیازهای افغانستان است، حمایت کند.