خیابانهای تهران و سایر شهرهای بزرگ ایران طی روزهای اخیر صحنه اعتراضهای گسترده مردمی بود. افرادی که در اعتراض به بازداشت و جان باختن مشکوک مهسا امینی، از سوی پولیس امنیت اخلاقی جمهوری اسلامی یا همان «گشت ارشاد» به خیابانها ریختند و صدای اعتراضشان کیلومترها دورتر از ایران، جهانی شد.
ایران در گذشته نیز گواه اعتراضهای گسترده مردمی بوده و پس از اعتراضهای مشهور به «کوی دانشگاه» در زمان ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی، رییس جمهور پیشین این کشور، مردم بعد از انتخابات جنجالی سال 1388 خورشیدی و افزایش قیمت مواد سوخت، به خیابانها آمدند.
تفاوت اساسی اعتراض به مرگ مشکوک مهسا امینی با دورههای گذشته، واکنشهای گسترده جهانی و حمایت کمسابقه مقامهای ارشد سیاسی و شخصیتهای مشهور جهان از آن است. طی روزهای اخیر، در کنار شخصیتهای مشهور ایران، دهها شخصیت مشهور جهانی نیز از این اعتراضها حمایت کردهاند.
اعتراضها نسبت به حجاب اجباری و سختگیری مقامهای حکومت اسلامی ایران در اجرای قوانین اسلامی با «تفسیر خودشان»، از سالها پیش آغاز شد. زنان و مردان با راهاندازی مقاومت مدنی، سعی کردند مخالفت خود را با این قوانین بهگونه علنی نشان دهند. واکنش حکومت نسبت به این اعتراضها، ایجاد پولیس امنیت اخلاقی یا «گشت ارشاد» بود.
گشت ارشاد در ایران تقریباً نهادی مانند اداره امر به معروف رژیم طالبان است که در خیابانها و مکانهای عمومی شهرهای گوناگون، با استفاده از زور و قدرت نظامی، میکوشد زنان و مردان را وادار سازد تا به رعایت قواعد مد نظر حکومت اسلامی ایران تن دهند و ظاهر خود را مطابق این قواعد عیار کنند.
ماموران گشت ارشاد در ایران، تنها وظیفه بازداشت زنان به گفته خودشان «بدحجاب را ندارند». در بسیاری از موارد، مردان را هم به دلیل پوشیدن نوع خاصی از «لباس و ظاهر» مورد بازخواست قرار میدهند. افرادی که با خود «سگ» یا سایر حیوانات خانهگی داشته باشند را نیز مورد پرسوجو قرار میدهند.
با روی کار آمدن ابراهیم رییسی، فعالیت گشت ارشاد طی ماههای اخیر در تهران و سایر شهرهای ایران شدت گرفت. در مقابل مردم با ثبت ویدیوهای برخورد خشونتآمیز گشت ارشاد با زنان و نشر آن در شبکههای اجتماعی، نخستین جرقههای ایستادهگی در برابر اجرای قانون حجاب اجباری را آغاز کردند و فعالیت این نهاد با اعتراضهای شدید مواجه شد.
رویکرد مردم ایران نسبت به حجاب اجباری، نشان میدهد که نتیجه ایجاد پولیس امنیت اخلاقی طی سالهای گذشته برعکس بوده و نهتنها سبب تمایل بیشتر زنان به حجاب نشده، بلکه جامعه را نسبت به حجاب اجباری و اجرای قواعد سختگیرانه اسلامی بدبین کرده است. کار حالا به رویارویی تمامعیار مردم با حکومت کشیده است.
نقض گسترده حقوق بشر بهویژه حقوق زنان در ایران، موردی است که همواره از سوی مخالفان جمهوری اسلامی، سازمانهای حامی حقوق بشر و حتا برخی مقامهای ارشد کشورهای غربی مطرح و نسبت به آن ابراز نگرانی شده است؛ اما از جانب دیگر مقامهای ارشد حکومت اسلامی ایران تلاش کردهاند این مساله را «بیاساس» جلوه دهند. رویدادهایی مانند مرگ مشکوک مهسا امینی، از این جهت برای مردم ایران و مردم جهان اهمیت دارد که دروغهای همیشهگی مقامهای ارشد جمهوری اسلامی را آشکار میکند و برای جهانیان به اثبات میرساند که زنان ایرانی زیر فشار رژیمی که ادعای حمایت از مظلومان جهان را دارد، به بهانههای واهی زندانی، شکنجه و کشته میشوند.
در کنار این، آنچه سبب شد مردم ایران دامنه اعتراضهای مردمی را به نقاط گوناگون کشور گسترش دهند، نارضایتی شدید از ناکارآمدی سیاستهای حکومت و مشکلات اقتصادی حاکم بر این کشور است. چیزی که در شعارهای معترضان مشاهده میشود، این است که آنان نهتنها از حجاب اجباری، بلکه از سیاستهای کلی رژیم خسته شدهاند.
مردم ایران قربانی ماجراجوییهای حکومتی شدهاند که در کشورهای گوناگون منطقه، از لبنان گرفته تا عراق و یمن و سوریه، بحران، جنگ، ناامنی و بیثباتی به میان آورده و کوشیده است سیاست «صدور انقلاب» و اندیشههای خود را با مصرف پولهای گزاف، به کشورهای گوناگون تزریق کند. بخش بزرگی از مردم ایران اما با این اندیشهها بهشدت مخالفاند.
در مقابل اعتراضهای مردمی، واکنش حکومت اسلامی ایران دقیقاً چیزی بود که در گذشته انجام میداد: برخورد خشن با معترضان و سرکوب آنها در خیابانها. تصاویر لتوکوب معترضان از سوی نیروهای مسلح این کشور که در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود، واقعاً دلخراش و آزاردهنده است. از سوی دیگر، معترضان هم در برخی موارد در مقابل نیروهای مسلح مقاومت کردهاند.
روز جمعه نیز در چندین شهر ایران، افرادی با حمایت و تبلیغات گسترده حکومتی بر ضد معترضان دست به تظاهرات زدند تا شاید بتوانند آتش اعتراضها را خاموش کنند؛ اما به نظر میرسد اعتراضها همچنان ادامه دارد.
در اوضاعی که زنان شجاع افغانستان در خیابانهای کابل با دست خالی در مقابل تفنگ طالبان برای دسترسی به حقوقشان اعتراض میکنند، مقاومت و اعتراض زنان ایرانی نیز سبب ایجاد همبستهگی میان زنان در کابل و تهران شده است و میلیونها تن در چهار گوشه جهان این مبارزه و مقاومت را ستایش میکنند.
اعتراض کنونی اگر هیچ دستاوردی نداشته باشد، یگانه دستاوردش این خواهد بود که بیگمان در دفتر تاریخ ثبت خواهد شد روزگاری زنان شجاعی در تهران و کابل، با دستان خالی در مقابل دو رژیم ایستادند و ندای عدالتخواهی سر دادند که به نام «اسلام و قرآن» جان انسانها را میگیرند و صدها فرد بیگناه مانند مهسا امینی را قربانی کردهاند.